چون زن عمران که موسى زاده بود دامن اندر چید از آن آشوب زود
بعد از آن دستان که آن سگ با زنان کرد دیگر بین چه آورد آنزمان!
آن زنان قابله در خانهها بهر جاسوسى فرستاد آن دغا
غمز کردندش که اینجا کودکى است نآمد او میدان که در وهم و شکى است
اندر این کوچه یکى زیبا زنى است کودکى دارد و لیکن پر فنى است
چون عوانان آمدند، آن طفل را در تنور انداخت از امر خدا
امر آمد سوى زن از دادگر که ز اصل آن خلیت این پسر(1)
در تنور انداز موسى را تو زود تا نگهداریمش از هر نار و دود
عصمت یا نار کونى باردا لا تکون النار حرا شاردا
زن بوحى انداخت او را در شرر بر تن موسى نکرد آتش اثر
پس عوانان بیمراد آنسو شدند باز غمازان که این واقف بدند
با عوانان ماجرا برداشتند پیش فرعون از براى دانک چند (2)
کاى عوانان باز گردید آن طرف نیک نیکو بنگرید اندر غرف
1- یعنی همچون ابراهیم خلیل الله است که درآتش نسوخت
2- دانه وشش یک ملک وخانه
** ازصفحه 16الی 29بخش ضمیمه جلداول "ترجمه وتفسیرزین العابدین رهنما"در9 بخش ارائه میگردد**
سلام
از اشنایی با وبلاگت خوشحال شد
به منم سر بزن و اگه قابل دونستی منو لینک بده
و خبر بده تا لینکت کنم....
منتظر حضورت هستم
راستی سال نو مبارک
باسلام وتشکر،ازمطالب "پرسش "و"فاصله"خوشم آمدامیدوارم سال جدیدفاصله های انسانهاازواحدمتریک تنزل یافته وبیشتربهم نزدیک بشوند-ستایش حق
سلام
مطالب پرارزشی بود... استفاده بردم بزرگوار.
ممنونم ازتون.
منهم ممنونم اگرباپروین اعتصامی آشنائی داشته باشیدهمدم خوبی است وروح لطیفی داشته است.
سلام . جالب بود . هر داستانی رو حتی اگه چندین بار شنیده باشی . و قتی از زبان مثنوی معنوی میخونی زیباییش چند برابر میشه.