داستان یک زندگی

علمی ُاجتماعیُ بهداشتی،مذهبی

داستان یک زندگی

علمی ُاجتماعیُ بهداشتی،مذهبی

اندرحکایت آرایش زنان

قدیمهازنان فقط برای رفتن به عروسی آرایش میکردندوچون ازلوازم آرایش طبیعی بیشتراستفاده میشدصورت آنهاطراوت خودراتاحدزیادی حفظ میکردبطوری که پیرزنان مسلمان قیافه ای بمراتب زیباتراززنان ارمنی داشتندوروی این اصل به پیرزن زشت "ارمنی قاری سی- پیرارمنی" میگفتند.

القصه، روزی مردی زنی رادرخیابان ازدورمیبیندکه آرایش کرده میآیدبه خودش میگویدایکاش زن من هم چنین زیبابودازقضاوقتی آن زن نزدیک میشودمیبیندزن خودش است که به عروسی میرود.عصر،کمی زودتربه خانه آمده بساط چائی راآماده میکندومنتظرخانم خودمیشودتابااین خانم زیباکمی اختلاط کندبعدازمدتی انتظاردربازشده وخانم ازدرواردمیشودویکسربه مطبخ رفته لباسهای خودراعوض کرده لباسهای خانه داری خودرامیپوشد.آه ازنهادمرددرمیآیدکه چقدرانتظاربیهوده کشیده است.

این موضوع گریبانگیراکثرمردان متاهل است ومواردعینی فراوانی دارد که اکثراخانمهای آنهابخاطردیگران آرایش میکنندغافل ازاین که مردهابخاطردوست داشتن جمال ، درصورتی که درخانه اقناع نشوندخیلی زودفریفته قیافه آراسته وبزک کرده همکاران وزنان دیگرمیشوندوهمین امرپیش پاافتاده، کانون زندگی آنهاراازهم میپاشد.

البته گرفتاریهای خانمهااعم ازخانه دارویاکارمندشایدمزیدبرعلت باشدامااین موضوع نمیتواندمانع ازآن باشدکه حداقل به مناسبتهائی نیازروحی شوهران خودرامدنظرداشته وآنهارایکی ازهمسایه هاویایکی ازدوستان وآشنایان فرض کنند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد