دستنوشته ها-1

     اندرحکایت انتخاب رشته دانشگاهی

بادوستی که حدود6سال همیشه باهم بودیم عازم دانشگاه شدیم تاانتخاب رشته بکنیم فکرکردیم دانشکده هارابگردیم. اول ازدانشکده پزشکی شروع کردیم بدبختانه یاخوشبختانه ازطرف سالن تشریح واردشدیم ازدیدن مرده هاروی سکوهاوبوی بد(فنول) ازهمانجابرگشتیم ودورپزشکی خط کشیدیم درعالم خودمان چندین دانشکده هم رفتیم بالاخره تصمیم گرفتیم چون رشته کشاورزی دائماباگل وگیاه وطبیعت سروکارداردهردونفررشته کشاورزی برویم

کنکوربرگزارشد.روزی دوستم گفت که فرداصبح زودبایدبرای خریدروزنامه ونتیجه کنکوربرویم شب خواب عجیبی دیدم :

درخواب دیدم باهمان دوستم دانشکده هارامیگردیم وقتی به دانشکده کشاورزی رسیدیم لحاف تشک خودراهمانجاپهن کرده خوابیدیم والبته روزبعدنتیجه کنکورهمان بودکه درخواب دیده بودم وپس ازحدو10سال دوستم استادهمان دانشکده شدوخواب من کاملا تعبیرگردید.

الآن وقتی وضع جوانان ووالدین آنهارامیبینم به حال جوانان افسوس میخورم

جوان امروزامکانات بررسی کامل رشته هاراداردوبرخلاف ما،میداندکه اصلابررسی چیست وچگونه بایدصورت گیردامابازارکاراوراوادارمیکندکه برخلاف استعدادذاتی،حتی تغییررشته داده دنبال رشته دیگری برودومتاسفانه یکروزپزشکی مدمیشودوروزدیگرمعماری و...واین استعدادجوانان مااست که اکثراهرزمیروداگراستعدادماها درآن زمان به نوعی هرزرفته جوانان امروزی بیشترازمامغبون میشوند

خواننده عزیزاگرجوانی داریدکمی هم به استعدادجوان خوداهمیت بدهیدمیدانیدکه:

استعداددرانسان ها مثل پاشیده شدن نقل های رنگی برسرعروس است که ممکن است هرگوشه ای نوعی ریخته شده باشدخداوندهم استعدادهای مختلف رابرروی نوگل های باغ خودش پاشیده است قدرآنهاربدانیم

((گل عزیزاست غنیمت دانش))