داستان یک زندگی

علمی ُاجتماعیُ بهداشتی،مذهبی

داستان یک زندگی

علمی ُاجتماعیُ بهداشتی،مذهبی

مادرم هنگام مرگ چندساله بود؟

مادرم هنگام مرگ چندساله بود؟!

خانمی نوشته بودکه: ((پدرم در70 سالگی فوت کردامابعلت علاقه شدیدی که به اوداشتم اومعادل سن من یعنی 45 سالگی مرد))

با نحوه محاسبه این خانم،من نمیدانم مادرم درچندسالگی مرد؟چون نمیدانم چندسال اورادوست

 داشته ام ؟علیرغم اینکه میدانستم  ازعمرش 6 ماه باقی نمانده  است برابرقراری که با بابرادروخواهرهایم گذاشته بودم چندشبی پیشش ماندم وافسوس که دراین شبهانیزکمتربیدارمانده ازاوپرستاری کردم دراین مدت کوتاه اوازخاطرات وشدت علاقه خود به من درطول عمرش گفت ومن دیدم که ازهمه آنهابی خبربوده ام بالاخره عمرش تمام شدچندروزی احساس میکردم زنده است ومرانگاه میکند.

حال چندسالی میگذرددراین مدت به مناسبتهائی بیادش میافتم وفاتحه ای برایش میخوانم .همانطورکه مرحوم پروین اعتصامی میگوید که:

اینکه خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

صاحب آنهمه گفتار امروز

سائل فاتحه و یاسین است

 تااینکه نوشته خانم محترم رادرسایت دیدم وازاین که اینقدربی عاطفه هستم خجالت کشیدم. میخواهم بگویم:

·        آیاهمه مردهابی عاطفه هستند؟والبته میدانم که عاطفه مردهامطمئننابپای زنان نمیرسد.

·        درخانه ،باهمت وزحمتهای طاقت فرسای پدرومادرمان، ما همگی باسوادشدیم امانه خودمان به فکرمان رسیدونه کسی به ماگفت که حداقل خواندن ونوشتن را به آنهایادبدهیم وهردوبی سوادازدنیارفتند

·        چرابعضی اززنان بااینهمه عاطفه، درمواجه بامادرزن،هوو،فرزندناتنی اعمالی انجام میدهندکه شایدکمترمردی حاضربه انجام دادن آنهاباشدواگرهم مردی چنین قساوتی انجام دهدباتحریک زن میباشد.شاهدمطلب :

ü     درروزنامه خوانده بودم که زنی مدتی سوزن به دختربچه ناتنی خود خورانده بودتابمیرد.

ü     دعواهای همیشگی مادرزن وعروس

ایرج  میرزادرشعرقلب مادر(( که اقتباسی ازیک کتاب آلمانی بوده))این سه چهره متفاوت زن ومردراترسیم نموده است:

«قلب مادر»
داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌ که‌ کُند مادرِ تو با من‌ جنگ

هر
کُجا بیندم‌ از دور کُند چهره‌ پر چین‌ و جبین‌ پُر آژنگ
با نگا
هِ غضب‌ آلود زند بر دلِ نازکِ من‌ تیرِ خدنگ
ماد
رِ سنگ‌دلت تا زنده‌ست شهد در کامِ من‌ و توست‌ شَرنگ
نشوم‌ یکدل‌ و یکرنگ‌ تو را
تا نسازی‌ دلِ او از خون‌ رنگ

گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌
باید این‌ ساعت‌ بی‌خوف و درنگ

روی‌ و
سینۀ تنگش‌ بدری‌ دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینۀ تنگ

گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌
تا بَرد ز آینۀ‌ قلبم‌ زنگ

عا
شقِ بی‌خرد ناهنجار نه، بل‌ آن‌ فاسقِ بی‌عصمت و ننگحُرمتِ مادری‌ از یاد ببُرد خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ ز بنگ

رفت‌ و مادر را افکند به‌ خاک‌
سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگقصدِ سرمنزلِ معشوق‌ نمود دلِ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ

از قضا خورد د
مِ در به‌ زمین‌ و اندکی‌ سُوده شد او را آرنگ

وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز
اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌فرهنگ

از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ

دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ:

«
آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌ آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ»

البته همه زنان چنین حالتی ندارنداماخوداین موضوع قابل بررسی است که چطورانسانی میتواندازمقام یک فرشته به چنین مقامی!تنزل کندونحوه جلوگیری ازاین امرچگونه است؟ اگراین عاطفه زنانه وموهبت الهی اینقدرباارزش است بایدجامعه انسانی درنگهداری وپرورش آن اهتمام جدی نمایدتاخشونت نسبی مردان درسایه این لطافتهای زنانه تعدیل گردد.بیائیددراین باره بیشترفکرکنیم وعلتها وراه چاره آنرابررسی نمائیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
رایحه‌ی یاس یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام عرض می کنم بزرگوار.وبلاگ بسیار زیبا و پر محتوایی دارید.و پست زیبایی درباره مادر عزیزتون داشتید.امیدوارم روحشون قرین شادی و آرامش باشه.اما از چرایی اونچه که پرسیده بودید و چرایی نوع رفتار با یک کودک٬ من فکر می کنم اون دیگه ربطی به زن یا مرد بودن نداره.اون مربوط به انسان بودن و انسانیت داشتن یا نداشتنه. اما دلیل بعضی از واکنش های زنان در برابر اموری مثل چند همسری٬ چون اثر مستقیم بر عواطف اون ها داره و زنان هم به دلیل همین حساسیت بالا و عواطف قوی که بهش اشاره کردید٬در برابر ناهنجاری ها ناشکیب تر هستند.. و رفتارهای نامعقول و به دور از عاطفه که عواطف اون ها رو زیر ‌سوال ببره بر اون ها اثر نامطلوب تر و جبران ناپذیرتری داره تا جایی که واکنش در برابر اون گاهی خارج از قاعده و حتی عقل صورت می گیره.اما از استثنائات گذشته٬ وجه غالب اون ها انسانیت و عاطفه است اگر به بیراهه کشیده نشه.

باسلام ازابرازلطفتان بسیارممنونم خودرالایق این همه نمیدانم ازاینکه نظراتتان رادرموردمطالب مینویسیدمراخوشحال میکندراستش من احساس میکنم مطالبی راکه خودم مینویسم (که حاصل مطالعات قبلی من است)شایدازدیدیک مرددرست باشداگرخانم محترمی زحمت بکشنددراصلاح مطالب مرامنت دارخودخواهندکردمخصوصاسلسله مطالب "مدیریت حیات"نیازبه بازبینی واصلاح داردامیدوارم وقت وحوصله آنراداشته باشید.-ستایش حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد