داستان یک زندگی

علمی ُاجتماعیُ بهداشتی،مذهبی

داستان یک زندگی

علمی ُاجتماعیُ بهداشتی،مذهبی

جفت یابی(1)

جفت یابی (1)

بررسی کلی

هرموجودی اعم ازانسان یاحیوان،بطورغریزی وقتی ازنظرجسمی به مرحله ای اززندگی خودمیرسد(که شایدکاملترین مرحله زندگیش باشد)بدنبال جفت میگردد.

ادامه مطلب ...

تخصص وتعصب

تخصص ،تعصب

متخصص هررشته ای درتوصیف تخصص خود، اغلب سعی داردثابت کندکه:رشته مزبورمهمترین رشته بوده وبه هرچه که نگاه کنیداثری ازآن رشته رامی بینیدمثلا مهندس شیمی ،دنیارادرشیمی خلاصه میکند(وشایدهم درست باشد؟!)، مهندس مکانیک ، ساختمان ،یک ریاضیدان،یک فیلسوف و...نیزهمینطور

مولوی طی داستانی درموردادعای نحوی وکشتیبان، به این موضوع اشاره کرده است که:

ادامه مطلب ...

غنچه وگل

 

 

غنچه وگل

نوشته ای دیدم درخصوص گل وتشبیه زن به گل وارتباط موضوع باحجاب،میخواهم بگویم:

         

غنچه مادامی که نشکفدوگل نشودغرض آفریننده آن محقق نمیشود.گل میخنددولباسهای رنگارنگ میپوشدهم دنیای ماراسرشاراززیبائی میکندوهم باطنّازی پروانه ها ومخصوصازنبورعسل رابسوی خودجلب میکندتادرمقابل شهدی که ازاومیگیرندمراسم ازدواج

گل راامکان پذیرکنندوبالاخره هم نسل گل پایداربماندوهم روزی انسان وحیوان فراهم شودوالبته جای گل درتابلوی نقاشی عظیم دنیا نیز خالی نماند.

پس توقف درمرحله غنچه بودن ازحکمت الهی بدوراست حال آیامیتوان زیبائی یک زن رابه گل شگفته تشبیه کردیانه؟! زهی بی انصافی است. جمال گل کجا وجمال یک زن کجا.

گل برای پروانه ،زنبورعسل ،انسان و...زیبااست امازن برای مرد،آنهم مردسالم زیباجلوه میکندوالبته یک نوجوان پسربسیارزیبا ترازیک دخترنوجوان است همچنانکه درعالم حیوانات نیزجنس نرزیبا ترازجنس ماده است.

حال میشودگفت که زن بمانندغنچه بایددرحجاب بماند وشکفته نشود،نکنداورابچینند!

بنابراین بهتراست درموردحجاب تشبیهات مناسبتردیگری بکارببریم مانندصدف ومروارید که صیدوبدست آوردن این گوهرمکنون دردل صدف، نیازمنداین است که دل به دریا بزنیم

وتشبیهات دیگر...

       گل خندان که نخندد چه کند           علم ار مشک نبندد چه کند

       نار خندان که دهان بگشادست    چونک در پوست نگنجد چه کند

      مه تابان بجز از خوبی و ناز              چه نماید چه پسندد چه کند

 آفتاب ار ندهد تابش و نور                پس بدین نادره گنبد چه کند

   سایه چون طلعت خورشید بدید          نکند سجده نجنبد چه کند

    عاشق از بوی خوش پیرهنت                   پیرهن را ندراند چه کند

    تن مرده که بر او برگذری                     نشود زنده نجنبد چه کند

 ((مولوی))